2024-03-28T18:05:14Z
https://plantproduction.scu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1020
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
اثر زمان برداشت و روش بستهبندی برکیفیت و عمر انباری میوه زردآلوی رقم قربان مراغه
محمد
زرینبال
عادل
دباغ محمدی نسب
راحله
رسولی پیروزیان
میوه زردآلو به دلیل شدت تنفسی بالا و سرعت زیاد فرآیند رسیدگی، عمر انباری کوتاهی داشته و بلافاصله پس از برداشت به بازار عرضه میشود. برداشت میوههای زردآلو در زمان مناسب و بستهبندی مطلوب آنها عمر انباری میوهها را افزایش میدهد. این پژوهش با هدف بررسی اثر زمان برداشت و روش بستهبندی زردآلو بر افزایش عمر انباری و کاهش ضایعات آن انجام شد. طرح آزمایشی اسپلیت- فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی بود که در آن میوههای زردآلوی رقم "قربان مراغه" در سه مرحله مختلف رسیدگی میوه (فاکتور اصلی) بر اساس شاخص رنگ پوست میوه برداشت شدند. سپس میوهها در جعبههای بدون پوشش و یا با پوشش پلیاتیلن بستهبندی شده (فاکتور فرعی) و در سردخانه با دمای 2-0 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 85% بمدت صفر (شاهد)، 7، 14، 21 و 28 روز (فاکتور فرعی) نگهداری شدند. پس از پایان هر مرحله از انبار نمودن میوهها در سردخانه، خصوصیات میوهها شامل وزن میوه، سفتی بافت، میزان مواد جامد محلول، pH و هدایت الکتریکی عصاره میوه اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که مناسبترین زمان برداشت میوه زردآلو در رقم "قربان مراغه" مرحله دوم برداشت (رنگ پوست میوه زمینه زرد با لکههای سبز) و همزمان با 82 روز پس از تمام گل معادل با 1176 درجه روز (28224 درجه ساعت) واحد حرارتی بوده و استفاده از پوشش پلیاتیلنی در بستهبندی میوهها در افزایش عمر انباری آنها اثر معنیداری داشت. در این شرایط میوههای رقم "قربان مراغه" تا 28 روز با کیفیت مناسب در سردخانه قابل نگهداری بودند. تاخیر در برداشت میوههای زردآلو عمر انباری میوهها را بصورت معنیداری کاهش داد. همچنین با افزایش مدت انبارداری میوههای زردآلو در سردخانه، سفتی میوهها کاهش و میزان مواد جامد محلول، pH و هدایت الکتریکی عصاره میوهها افزایش یافت.
کلید واژهها: بستهبندی
زردآلو
زمان برداشت
عمرانباری
2013
05
22
1
11
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10063_d835f76a1bbb01acaf590505ca9979cd.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
بررسی اثر کمبود آب بر عملکرد دانه و برخی صفات فیزیولوژیکی سه رقم کلزا (.Brassica napus L)
سید محمد
حسینی
پیمان
حسیبی
بهرام
اندرزیان
به منظور بررسی اثر تنش کمبود آب در مراحل ساقه رفتن و گلدهی بر برخی صفات فیزیولوژیکی شامل ماده خشک اندام هوایی، عملکرد دانه، کل قندهای محلول و نشاسته، پرولین و پتانسیل اسمزی ارقام کلزا این تحقیق در سال زراعی 88-1387 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اول ارقام شامل هایولا 308، هایولا 401 و RGS003، و عامل دوم تنش کمبود آب، شامل تنش در مرحله ابتدای ساقه رفتن تا ابتدای گلدهی (1D)، تنش در مرحله ابتدای گلدهی تا ابتدای ظهور خورجینها (2D)، تنش در مرحله ابتدای ساقه رفتن تا ابتدای ظهور خورجینها (3D) و آبیاری نرمال (4D) یا شاهد، بودند. نتایج نشان داد که رقم هایولا 401، کمترین کاهش، و رقم هایولا 308 بیشترین کاهش را در میزان ماده خشک اندام هوایی و عملکرد دانه داشتند. کمترین میزان ماده خشک اندام هوایی در رقم هایولا 308 در شرایط اعمال تنش در مرحله ابتدای ساقه رفتن تا ابتدای ظهور خورجینها (22 گرم در بوته) و بیشترین میزان ماده خشک اندام هوایی در رقم هایولا 401 (74 گرم در بوته) در شرایط نرمال آبیاری مشاهده شد. در شرایط تنش میزان ماده خشک اندام هوایی در تمام ارقام مورد بررسی کاهش یافت و میزان این کاهش در زمان تنش در مرحله گلدهی نسبت به مرحله ابتدای ساقه رفتن بیشتر بود که نشان دهنده حساستر بودن آن نسبت به ساقه رفتن به تنش کمبود آب بود. همچنین اثر متقابل تنش کمبود آب و رقم در صفات کل قندهای محلول و نشاسته، میزان اسیدآمینه پرولین، پتانسیل اسمزی (01/0 p≤)، ماده خشک اندام هوایی و عملکرد دانه (05/0 p≤) دارای تفاوت معنی دار بود. همچنین در شرایط تنش میزان کل قندهای محلول و پرولین برگ به دلیل شرکت در فرآیند تنظیم اسمزی برای کاهش تاثیر منفی تنش افزایش یافت و در رقم هایولا 401 میزان این افزایش بیشتر بود. میزان پتانسیل اسمزی در زمان اعمال تنش کاهش یافت و کمترین میزان پتانسیل اسمزی در رقم هایولا 401 و بیشترین آن در رقم هایولا 308 مشاهده شد. کاهش (منفی تر شدن) میزان پتانسیل اسمزی دلیل بر متحمل بودن رقم هایولا 401 به تنش کمبود آب ارزیابی گردید. کمترین پتانسیل اسمزی برگ در شرایط اعمال تنش در مرحله ابتدای ساقه رفتن تا ابتدای ظهور خورجینها در رقم هایولا 401 ( 23/2- مگاپاسکال) و بیشترین پتانسیل اسمزی برگ در رقم هایولا 308 و در آبیاری نرمال (65/1- مگاپاسکال) مشاهده شد. در این تحقیق با توجه به نتایج بدست آمده به ترتیب ارقام هایولا 401، RGS003 و هایولا 308 متحمل، نیمه متحمل و حساس به تنش کمبود آب ارزیابی شدند.
کلزا
پرولین
پتانسیل اسمزی
تنش کمبود آب
عملکرد دانه
کل قندهای محلول
2013
05
22
13
24
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10064_353a5ac4d1a390fd1298d24fd988a46e.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
بررسی تاثیر خشک کردن قسمتی از منطقه ریشه و هرس سبز بر عملکرد و کیفیت انگور بیدانه سفید
آناهیتا
طاهرخانی
احمد
گلچین
به منظور بررسی اثر خشک کردن قسمتی از منطقه ریشه و هرس سبز برعملکرد و کیفیت انگور بیدانه سفید، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات با طرح پایهی بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در منطقهتاکستان اجرا شد. تاکها 20 ساله و فاصله کشت آنها 4×2 متر بود. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح آبیاری (آبیاری از دو طرف،آبیاری ازجنوب"قسمت خشک"، آبیاری از شمال"قسمت تر") و سه سطح شدت هرس سبز (هرس سنگین، هرس متوسط و هرس سبک) بودند که پس از اعمال آنها میزان عملکرد و صفات کمی و کیفی انگور اندازهگیری شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها و مقایسه میانگین ها بر اساس آزمون دانکن نشان داد که اثر تیمارPRD بر روی میزان pHو TSS آب میوه در سطح 5% معنیدار بود ولی عملکرد تاک، میزان کشمش تولیدی و سایر شاخص های کمی تحت تأثیر قرار نگرفت. بین سطوح مختلف شدت هرس سبز از نظر عملکرد بوته، وزن شاخههای هرس شده، وزن و قطر حبه، وزن و طول خوشه، وزن کشمش تولیدی تفاوت معنیداری وجود داشت. اثر متقابل شدت هرس در PRD بر وزن و قطر حبه، طول و وزن خوشه، عملکرد تاک و کشمش تولیدی در سطح 1% معنیدار بود، به این ترتیب که تیمار آبیاری از دو طرف (شاهد) با هرس متوسط و تیمار آبیاری از طرف شمال با هرس متوسط و تیمار آبیاری از طرف جنوب همراه با هرس سبک نسبت به سایر تیمارها بیشترین عملکرد را داشتند.ولی طول شاخه های اصلی و فرعی در روش آبیاری PRD نسبت به تیمار شاهد به ترتیب 8% و30% کاهش یافت.
خشک کردن قسمتی از منطقه ریشه
هرس سبز
انگور بیدانه سفید
2013
05
22
25
38
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10065_1bfc2131f872656224cfad3f1b77d2dd.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
تعیین دوره بحرانی کنترل علفهای هرز ذرت دانهای (.Zea mays L) در منطقه اهواز
ابوالقاسم
گرامی
سید عطاءالله
سیادت
عبدالمهدی
بخشنده
قدرت الله
فتحی
خلیل
عالمی سعید
به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علفهای هرز ذرت، آزمایشی در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین اهواز در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تکرار انجام شد.آزمایش مورد نظر دارای دو سری تیمار بر اساس فنولوژی ذرت بود. تیمارهای کنترل شامل وجین علفهای هرز از زمان سبز شدن ذرت تا رسیدن به مراحل V2(دو برگی)،V5 (پنج برگی)، V8 (هشتبرگی)،V11 (یازده برگی)، F (آغاز گلدهی) و H (برداشت- شاهد) بود. در تیمارهای تداخل نیز زمین آلوده به علف هرز بوده و در زمان فرا رسیدن مراحل فوق تا آخر فصل وجین صورت گرفت. روابط میان عملکرد دانه و دوره های مختلف کنترل و تداخل علف هرز بوسیله آنالیزهای رگرسیونی تعیین شد.دراینآزمایشازتراکمهایطبیعیعلفهایهرزاستفادهشد. عمده علفهای هرز زمین شامل اویارسلام (Cyperus sp.)، سوروف (Echinochloa crus-galli)، پیچک (Convolvulus arvensis) و پنیرک (malva sp.) بود. نتایج این مطالعه نشان داد که دوره عاری از علف هرز بین مراحل 2 تا 11 برگی ذرت برابر با 500 تا 1125 درجه روز رشد با احتساب 5% کاهش عملکرد برای دستیابی به عملکرد قابل قبول دانه کافی بود. تعداد و وزن خشک علفهای هرز تیمار کنترل تا مرحله 8 برگی ذرت به ترتیب 64 و 6/84 درصد نسبت به شاهد بدون کنترل کاهش یافت. تداخل علفهای هرز تا پایان فصل به ترتیب موجب کاهش 36، 6/28 و 6/19 درصدی عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت نسبت به شاهد کنترل تمام فصل شد.
ذرت
دوره بحرانی
علف هرز
کاهش عملکرد
2013
05
22
39
49
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10066_f257f4249f5ca01b8335bdcc87fd0665.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
اثر کاربرد پیش از برداشت اسید جیبرلیک بر عمر انباری و برخی شاخصهای کیفی گیلاس ( .Prunus avium L) رقم سیاه مشهد
اعظم
صدیقی
منصور
غلامی
حسن
ساریخانی
احمد
ارشادی
مهمترین مشکلات پس از برداشت میوه گیلاس نرم شدگی، چروکیدگی، فساد میوه و همچنین قهوه ای شدن دم میوه میباشد. در این پژوهش، اثر اسید جیبرلیک بر عمر انباری و ویژگیهای کیفی گیلاس رقم" سیاه مشهد " مورد بررسی قرار گرفت. اسید جیبرلیک در 4 غلظت 0، 10، 20 و 30 میلیگرم در لیتر در زمان شروع تغییر رنگ میوهها، روی میوهها و برگها محلولپاشی گردید. برای ارزیابی صفات کیفی و برآورد طول عمر انباری، میوهها پس از برداشت در دمای صفر درجه سانتیگراد و رطوبتی 90 درصد به مدت 35 روز نگهداری شدند. بررسیها نشان داد که اسید جیبرلیک با افزایش اندازه و وزن، باعث تأخیر در رسیدن میوهها شد. اسید جیبرلیک روند نرم شدن میوهها را طی دورهی انبارداری کاهش داد و با کاهش تولید اتیلن و کاهش از دست دهی آب، باعث تاخیر در پیری میوههای تیمار شده نسبت به شاهد گردید. همچنین میوههای تیمار شده نسبت به میوههای شاهد میزان pH پایینتر و اسیدیته بالاتری را نشان دادند. گرچه بین غلظتهای اسید جیبرلیک در بسیاری موارد اختلاف معنیداری مشاهده نشد، اما غلظت 10 میلیگرم در لیتر به طور معنیداری باعث حفظ سفتی بافت میوه، کاهش تولید اتیلن و آلودگیهای قارچی گردید. علاوه بر این، اسید جیبرلیک باعث ماندگاری بیشتر، تازگی و سبزی دم میوه گیلاس گردید. بر اساس نتایج بدست آمده اسید جیبرلیک توانست به عنوان تیمار هورمونی مؤثر در افزایش و بهبود کیفیت میوه گیلاس مشهد و جلوگیری از برخی ضایعات عمل نماید.
گیلاس
اسید جیبرلیک
عمر انباری
خصوصیات کیفی
2013
05
22
51
61
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10067_04ade4e7012710f9a8e6a1d9c86a4e73.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
تاثیر تاریخ کاشت بر روند تغییرات شاخص های فیزیولوژیک رشد سه رقم سورگوم دانه ای
مجید
آقاعلیخانی
مرضیه
صفری
با توجه به اهمیت شاخصهای رشد گیاه زراعی در تفسیر تفاوت عملکرد ارقام در شرایط محیطی و زراعی مختلف این آزمایش در سال 1386 در مزرعه پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس به صورت کرتهای یکبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این آزمایش تاریخ کاشت (18 خرداد، 7 و 27 تیر ماه) به عنوان عامل اصلی و رقم سورگوم دانهای (پیام، سپیده و کیمیا) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. با اندازهگیری وزن خشک و سطح برگ در طی چندین نوبت نمونهبرداری در طول دوره رشد سورگوم، روند تغییرات شاخصهای فیزیولوژیک رشد شامل وزن خشک کل (TDM)، سرعت رشد محصول (CGR)، سرعت رشد نسبی (RGR)، شاخص سطح برگ (LAI) و سرعت جذب خالص ( NAR) به روش تابعی نسبت به درجه روزهای رشد (GDD) رسم شد. نتایج نشان داد با تاخیر در تاریخ کاشت تجمع ماده خشک روند کاهشی در پیش میگیرد. روند CGR با تجمع ماده خشک ارتباط مستقیمی داشت به طوری که رقم سپیده در تاریخ کاشت اول بالاترین میزان رشد محصول و ماده خشک را تولید نمود. افزایش ماده خشک این رقم در تاریخ کاشت اول با افزایش در وزن خشک خوشه (93/165 گرم بر متر مربع) همراه بود. سرعت رشد نسبی هر سه رقم در تاریخ کاشت دوم بالاتر بود. بررسی هم زمان LAI و NAR ارقام مورد مطالعه نشان داد رقم پیام با این که شاخص سطح برگ کمی را به خود اختصاص داده بود اما از لحاظ NAR برتر بوده و در نهایت CGR متوسطی بدست آورده است. رقم سپیده با دارا بودن مقادیر متوسطی NAR(763/0 گرم بر متر مربع بر درجه روز رشد) و LAI(65/2) نسبت به دو رقم دیگر به بالاترین CGR (06/2 گرم بر متر مریع بر درجه روز رشد) دست یافت. به این ترتیب احراز بالاترین RGR و CGR در تاریخ کاشت دوم را میتوان به عنوان مکانیسم برتری عملکرد دانه (2/6777 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (07/48درصد) رقم سپیده معرفی نمود.
سورگوم دانهای
تاریخ کاشت
منحنی رشد
درجه روز رشد
2013
05
22
63
78
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10068_c04ea28de633ab4437616f4fe03afd5e.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
بررسی اثرکودهای شیمیایی فسفاته و بیولوژیک بر شاخصهای رشدی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در شرایط مختلف رطوبتی
امیرعلی
کلیایی
غلامعلی
اکبری
افراسیاب
راهنما
امید
آرمندپیشه
محمدرضا
لبافی حسین آبادی
به منظور بررسی اثر رژیمهای مختلف رطوبتی (تنش خشکی) و کود بیولوژیک مخلوطی از دو میکروارگانیسم حلکنندۀ فسفات و مقادیر مختلف کود فسفر روی برخی شاخصهای فیزیولوژیک و رشد ذرت دانهای هیبرید سینگل کراس 704، آزمایشی به صورت طرح اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1386، در مزرعۀ تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران اجرا گردید. تنش (کم آبیاری) در سه سطح شامل 75، 100و 125 میلیمتر تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس A به عنوان فاکتور اصلی و فاکتور فرعی شامل ترکیب کود بیولوژیک در دو سطح (استفاده و عدم استفاده ) به همراه کود شیمیایی فسفره از منبع سوپرفسفات تریپل در چهار سطح شامل صفر، 75، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار به صورت فاکتوریل در کرت فرعی در نظر گرفته شد. در این آزمایش روند تغییرات شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی مورد بررسی قرار گرفت. با فاصله گرفتن از شرایط بهینه رطوبتی و تغذیهای به علت کاهش سطح برگ میزان سرعت رشد محصول و میزان تجمع ماده خشک کاهش چشمگیری را در شرایط تنش شدید (125 میلیمتر تبخیر از تشتک) و عدم کاربرد کود بیولوژیک و شیمیایی از خود نشان داد، به طوری که حداکثر شاخص سطح برگ در مرحلۀ گلدهی (1116GDD=) با میانگین 07/5 در شرایط نرمال رطوبتی و کمترین میزان در شرایط تنش شدید با میانگین 14/3 به دست آمد. روند افزایش شاخص سطح برگ در دو تیمار کودی 150 و 225 کیلوگرم در هکتار تا مرحلۀ 12 برگی بسیار نزدیک به هم بود، اگرچه نسبت به شرایط عدم استفاده از کود شیمیایی تفاوت معنی داری را ایجاد نمود. به علاوه، تأثیر کود بیولوژیک به تنهایی بر میزان شاخص سطح برگ تفاوت محسوسی را نسبت به شرایط عدم مصرف کود بیولوژیک از خود نشان نداد.
ذرت
تنش رطوبتی
باکتری حل کنندۀ فسفات
سوپرفسفات تریپل
2013
05
22
79
88
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10071_c8543af3fc6e5f6c905865a1a92dd7dc.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
تأثیر اختلاط بقایای گندم با خاک بر ویژگیهای زراعی و فیزیولوژیک لوبیا قرمز
فرود
صالحی
محمدجعفر
بحرانی
سید عبدالرضا
کاظمینی
حسن
پاک نیت
نجفعلی
کریمیان
بقایای گیاهی مواد مفیدی محسوب میشوند که میتوانند تغییرات مهمی در ویژگیهای بیولوژیک، شیمیایی و فیزیکی خاک ایجاد کرده و سبب افزایش یا پایداری عملکرد محصولات زراعی شوند. به منظور بررسی حفظ بقایای گیاهی و اختلاط آنها با خاک بر ویژگیهای زراعی، فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه دو رقم لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی در تابستان 1387 و 1388 در قالب بلوکهای کامل تصادفی بهصورت یک بار خرد شده با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه) انجام شد. فاکتور اصلی رقم لوبیای قرمز (D81083 و صیاد) و فاکتور فرعی بقایای گندم (0، 25، 50 و 75 درصد) بود. نتایج نشان داد که ارقام در ارتفاع بوته، فاصله پایینترین گره تا سطح خاک، وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف و عملکرد دانه تفاوت داشتند. کاربرد مقادیر مختلف بقایای گیاهی سبب تفاوت در شاخص فیزیولوژیک دوام وزن زنده شد. کاربرد 75 درصد بقایای گیاهی باعث کاهش دوام وزن زنده و عملکرد دانه گردید، که این میتواند به اثرات ممانعتکنندگی مقادیر زیاد بقایا نسبت داده شود. بیشترین عملکرد دانه از تیمار 25 درصد بقایا (4/2370 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد که با تیمارهای بدون بقایا (0/2234 کیلوگرم در هکتار) و 50 درصد بقایا (9/2313 کیلوگرم در هکتار) تفاوت معنیدار نداشت. بنابراین کاشت رقم صیاد و حفظ حداقل 25% بقایای گندم برای بهبود عملکرد دانه لوبیا قرمز مفید است.
لوبیا
بقایای گندم
عملکرد و اجزای عملکرد دانه
شاخصهای فیزیولوژیک
2013
05
22
89
101
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10086_67450a90b2ebb38d9cc92751b1d48132.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
اثر سیستمهای کودی شیمیایی، آلی و بیولوژیک بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم نان و دوروم در منطقه اهواز
امین
لطفی جلال آبادی
سید عطاء اله
سیادت
عبدالمهدی
بخشنده
قدرت اله
فتحی
خلیل
عالمی سعید
به منظور بررسی اثر سیستمهای کودی شیمیایی، آلی و بیولوژیک بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم، آزمایشی طی سال زراعی 88- 87 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان به صورت کرتهای یکبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. سیستم کودی شامل: 1- سیستم کود شیمیایی کم نهاده 2- سیستم کود شیمیایی پرنهاده یا معمول 3- سیستم کود مرغی 4- سیستم کود مرغی + کودهای بیولوژیک (تلفیقی)، به عنوان فاکتور اصلی و شش رقم گندم (ویریناک، چمران، استار،79-15D، کرخه و50SP) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان دادند که کاربرد سیستم دامی تلفیقی میزان عملکرد دانه را با 5/7042 کیلوگرم در هکتار به طور معنیداری افزایش داد به نحوی که با سیستم کود شیمیایی پرنهاده با عملکرد دانه 9/6530 کیلوگرم در هکتار در یک سطح آماری قرار داشتند. همچنین سیستمهای کود دامی و تلفیقی بالاترین شاخص برداشت، وزن هزار دانه، تعداد سنبله در مترمربع و میزان کلروفیل برگ را دارا بودند، اما بالاترین میزان عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در سنبله و بیشترین میزان درصد پروتئین دانه (63/12 درصد) مربوط به سیستم پرنهاده شیمیایی بود. درکلیه سیستمهای کودی بالاترین عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در سنبله و میزان کلروفیل در ارقام دیررس نان (استار) و دوروم (SP50) بهدست آمد. بهطور کلی عملکرد و اجزاء عملکرد گندم با استفاده صحیح از کودهای بیولوژیک و دامی و همچنین تلفیق آنها افزایش مییابد و این افزایش عملکرد میتواند به اندازهی افزایش عملکرد ناشی از کاربرد کودهای شیمیایی باشد. به علاوه کاربرد کمتر کودهای شیمیایی باعث سلامت محیط زیست میگردد. بنابراین استفاده تلفیقی از کودهای دامی و کودهای بیولوژیک جهت تولید عملکرد مناسب و بهبود شرایط محیط زیست پیشنهاد میگردد.
سیستمهای کودی
رقم
عملکرد و اجزاء عملکرد دانه
گندم
2013
05
22
103
116
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10087_7f3282ccd7302844a8673c02fddff536.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
تأثیر کاربرد پس از برداشت پوترسین و پرتوتابی فرابنفش بر کیفیت میوه توتفرنگی رقم "سلوا" (Fragaria × ananasa cv. Selva)
بهناز
سیرویینژاد
سید محمد حسن
مرتضوی
نوراله
معلمی
سعید
عشقی
میوه توتفرنگی به دلیل برخورداری از بافت نرم و متابولیسم بالا، از عمر پس از برداشت کوتاهی برخوردار است. این تحقیق در سال 1389 در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت و طی آن تأثیر کاربرد پلیآمین پوترسین در دو غلظت 1 و 2 میلیمولار و پرتو فرابنفش در شدت 72/0 کیلوژول بر متر مربع بر کیفیت میوه توتفرنگی رقم "سلوا" طی 10 روز نگهداری در دمای 4 درجه سانتیگراد مورد بررسی گردید. میوههای تیمار شده با هر دو غلظت پوترسین از سفتی بافت، ویتامین ث، آنتوسیانین، مواد فنولی و ظرفیت آنتیاکسیدانی بیشتری برخودار بودند و طی مدت زمان نگهداری، کاهش وزن کمتری نشان دادند. تیمار با پرتو فرابنفش بر بسیاری از صفات مورد بررسی تأثیر قابل توجهی نداشت ولی سبب حفظ بیشتر غلظت آْنتوسیانین کل به خصوص در روزهای ششم تا دهم نگهداری گردید. از میان سه مؤلفه رنگی، روشنایی و زاویه هیو تحت تأثیر تیمارهای اعمال شده قرار نگرفتند ولی کروما، در میوههای تیمار شده با هر دو غلظت پوترسین و نیز پرتو فرابنفش از مقدار بیشتری برخوردار بود. به طور کلی غوطهوری در پوترسین و تیمار با پرتو فرابنفش توانست به نحو مؤثری سبب حفظ کیفیت پس از برداشت میوه توتفرنگی شود.
توتفرنگی
پوترسین
پرتو فرابنفش
کیفیت میوه
2013
05
22
117
127
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10099_d371907f359f60f054d478cb4d0d47fe.pdf
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-543X
1392
36
1
اثر الگوی کاشت ردیفی و فاصله کاشت بر گلدهی و کیفیت گل شاخه بریده گلایول رقم اسکار (cv. Oscar Gladiolus hybrida)
محمد حسین
دانشور
مختار
حیدری
افزایش تراکم کاشت در گل های پداژه از مهم ترین قدم های تولید بیشتر در گل های زینتی است. یکی از روش های ایجاد افزایش تراکم، کشت گیاهان به صورت چند ردیفه است. در این آزمایش در سال89-1388، اثر الگوهای کاشت یک ردیفه، دو و سه ردیفه بر گلدهی و کیفیت گل شاخه بریده گلایول (Gladiolus hybrida) رقم اسکار در شرایط آب و هوایی ملاثانی (خوزستان) مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل کشت پداژه ها در الگوی کاشت یک ردیفه با فاصله 20 × 30 سانتیمتر (تیمار شاهد) و الگوی کاشت دو ردیفه و سه ردیفه (20 سانتیمتر روی ردیف، 30 سانتیمتر بین ردیف های اصلی و همچنین فاصله های 15 ، 20 و 25 سانتیمتر بین ردیف های فرعی) بودند. نتایج نشان دادند که کشت پداژه در الگوی کاشت سه ردیفه با فاصله 25 سانتیمتر بین ردیف های فرعی و همچنین الگوی کاشت دو ردیفه و سه ردیفه با فاصله بین ردیف های 15 و 20 سانتیمتر باعث کاهش معنی دار وزن گل شاخه بریده ، قطر ساقه و ارتفاع خوشه گل شد. ارتفاع گل شاخه بریده فقط در تیمار کاشت دو ردیفه با فاصله 25 سانتیمتر بین ردیف های فرعی تفاوت معنی داری با تیمار شاهد نشان نداد و در سایر تیمار ها به طور قابل ملاحظه ای نسبت به تیمار شاهد کاهش یافتند. در تیمار الگوی کاشت سه ردیفه با فاصله 25 سانتیمتر بین ردیف های فرعی وهمچنین کاشت بین ردیف ها، تعداد پداژک ها به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. تیمارهای آزمایش اثر معنی داری بر قطر گل شاخه بریده، ارتفاع خوشه گل، طول، عرض و وزن پداژه ها نداشتند. نتایج نشان دادند با کاشت گلایول در الگوهای کاشت دو یا سه ردیفه، کاهش فاصله بین ردیف ها باعث کاهش کیفیت گل شاخه بریده می شود. پیشنهاد می گردد مطالعات بیشتری در زمینه تغییر فاصله بین ردیف های فرعی انجام شود.
گلایول
الگوی کاشت
کاشت چند ردیفه
گل شاخه بریده
فاصله کاشت
2013
05
22
129
140
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_10101_ed70572d7a3b1515fee7ac53af74573c.pdf