دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
بررسی اثر روش های مختلف خشک کردن برخصوصیات ظاهری و میزان اسانس پنج گونه بومادران (Achillea)
1
11
FA
عسکر
غنی
1- دانشجوی کارشناسی ارشد علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
ghani_askar@yahoo.com
مجید
عزیزی
0000-0002-8813-4518
دانشیار گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
azizi@um.ac.ir
<strong>خشک کردن یکی از مراحل مهم پس از برداشت گیاهان دارویی می باشد که نقش مهمی در کمیت و کیفیت محصول دارد</strong><strong>.</strong><strong> به منظور بررسی روش های مختلف خشک کردن، آزمایشی بصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور گونه های بومادران (5 گونه) و روش خشک کردن (5 روش) با سه تکرار اجراگردید. تیمارها عبارت بودند از، فاکتور اول: گونه های بومادران </strong><em>Achillea millefolium</em><em> ،</em><em>A. eriophora </em><em> ،</em><em>A. nobilis, A.biebersteinii</em><em> ،</em><em>A. wilhelmsii </em><em> <strong> </strong></em><strong>و فاکتور دوم: 1- خشک کردن در آفتاب به مدت 72 ساعت 2 - خشک کردن در سایه در دمای 25 درجه سانتی گراد به مدت 120 ساعت 3- خشک کردن در آون دمای 50 درجه به مدت 48 ساعت 4- خشک کردن در آون دمای 100 درجه به مدت 24 ساعت 5- خشک کردن توسط ماکروویو در مدت زمان کمتر از 10 دقیقه.</strong><strong>نمونه های تر نیز اسانس گیری شده و با بقیه روش ها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان دهنده تاثیر معنی دار نوع گونه و روش خشک کردن بر درصد کاهش وزن، درصد رطوبت نهایی، درصد اسانس و کیفیت ظاهری نمونه ها بود </strong>(01/0 p<).<strong> همچنین در این فاکتورها اثر متقابل گونه و روش خشک کردن معنی دار شد</strong>( p<0/01)<strong>. بیشترین درصد نهایی رطوبت (</strong><strong>7/4 درصد</strong><strong>) مربوط به روش ماکروویو و کمترین میزان (</strong><strong>32/1 درصد</strong><strong>) مربوط به دمای 100 درجه بود. از نظر درصد اسانس بیشترین میزان اسانس مربوط به گونه </strong><em>A. eriophora</em> <strong>و کمترین میزان مربوط به گونه</strong><em>A. wilhelmsii</em><strong> بود و در تمامی گونه ها بیشترین میزان اسانس در روش خشک کردن در سایه، دما</strong>ی °C<strong><em>ْ</em></strong><strong>25 و کمترین میزان اسانس در روش خشک کردن در آون با دمای 100 درجه سانتی گراد به دست آمد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان اظهار نمود که روش خشک کردن نه تنها بر درصد کاهش وزن و میزان رطوبت نمونه ها موثر است بلکه اثر قابل توجهی بر میزان اسانس نمونه ها داشت لذا بهترین روش برای خشک کردن بومادران خشک کردن در دمای 25 درجه سانتیگراد و شرایط سایه تشخیص داده شد. </strong>
بومادران,خشک کردن,دما,اسانس,کیفیت
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12205.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12205_25af059e454a8ddd49a264d6ece75f66.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
اثر تنش شوری بر عملکرد و برخی صفات زراعی و فیزیولوژیک دو هیبرید ذرت در منطقه کرمان
13
25
FA
محدثه
شمس الدین سعید
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
حسن
فرحبخش
استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
hfarahbakhsh@yahoo.com
<strong>به منظور مطالعه اثر تنش شوری بر رشد و عملکرد دو هیبرید ذرت، آزمایشی در سال 1384 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل دو هیبرید ذرت (سینگل کراس 647 و تری وی کراس 647) و چهار سطح شوری </strong><strong>dS/m</strong><strong>4، 6، 8 و 10 (نمک کلرید سدیم و کلسیم با نسبت 2:1) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده (ارتفاع ساقه، تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک و میزان کلروفیل) نشان داد که این صفات تحت تاثیر سطوح مختلف شوری اختلاف معنی داری را داشتند، به طوری که بالاترین مقدار هر یک از این صفات در تیمار شاهد و پایین ترین مقدار آن در تیمار حداکثر تنش شوری مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس داده های مربوط به عملکرد، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، تعداد کل دانه در بلال و وزن هزار دانه نیز نشان داد که غلظت های مختلف نمک صفات مذکور را بنحو بسیار معنی داری تحت تاثیر قرار دادند. مقایسه میانگین های صفات مذکور نشان داد که بالاترین مقدار هر یک از این صفات در تیمار شاهد و کمترین آنها در تیمار تنش شدید بوده است. همچنین تنش شوری بر شاخص برداشت تاثیر معنی داری داشت.</strong> <strong>نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها حاکی از اثر غیر معنی دار هیبرید بر روی اکثر صفات اندازه گیری شده بود. همچنین اثر متقابل شوری </strong><strong>×</strong><strong> هیبرید در مورد هیچ یک از صفات رویشی و زایشی معنی دار نشد. </strong>
ذرت,شوری,رشد,عملکرد و اجزای عملکرد
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12207.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12207_71e51d04d6334f1262aa88a320e0de7e.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
ارزیابی پایداری عملکرد در نخود با استفاده از مدل AMMI در کرمانشاه
25
37
FA
آنیتا
یاقوتی پور
کارشناس ارشد اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه
yaghotipoor.anita@gmail.com
عزت اله
فرشادفر
استاد دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه
مجید
قیطولی
کارشناس ارشد دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه
<strong>وجود اثر متقابل ژنوتیپ </strong><strong>×</strong><strong> محیط ایجاب می کند که عملکرد ژنوتیپ ها در دامنه وسیعی از شرایط محیطی مورد آزمایش قرار گیرند تا اطلاعات حاصل بتواند کارایی مربوط به گزینش و معرفی آن ها را افزایش دهد.</strong><strong>در این تحقیق به منظور بررسی و انتخاب </strong><strong>ژ</strong><strong>نوتیپ های پر محصول و سازگار با شرایط دیم</strong><strong> و آبی، آزمایشی با</strong><strong> تعداد21 لاین و رقم</strong><strong> نخود</strong><strong> در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به مدت چهارسال </strong><strong>(1380</strong><strong>- 1376)</strong><strong>در دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی در دو شرایط دیم و آبی اجرا</strong><strong> گردید</strong><strong>.</strong><strong> اثر متقابل ژنوتیپ × محیط با استفاده از مدل </strong><strong>AMMI</strong><strong> در سطح احتمال 1% معنی دار بود. مجموع مربعات (</strong><strong>SS</strong><strong>) اثر متقابل توسط مدل </strong><strong>AMMI</strong><strong> به چهار مؤلفه اصلی اثر متقابل (</strong><strong>IPCA</strong><strong>) معنی دار در سطح احتمال 1% تفکیک گردید. در کل دو مؤلفه اصلی (</strong><strong>IPCA<sub>1</sub> </strong><strong>و</strong><strong>IPCA<sub>2</sub></strong><strong>) 58/66 % تغییرات اثر متقابل ژنوتیپ × محیط را توجیه کردند. بر اساس نمودار بای پلات مدل </strong><strong>AMMI2</strong><strong>، ژنوتیپ های 1 (</strong><strong>(FLIP 92-131C</strong><strong> ،7 <br />(</strong><strong> (FILIP 92-47C</strong><strong>، 8 </strong><strong>(FLIP 92-9C)</strong><strong> ، 15</strong><strong>92- 104C) -</strong><strong>(FLIP</strong><strong> ، 16(</strong><strong>FLIP 92 -158C</strong><strong> ) و21 (</strong><strong>ILC 482</strong><strong> ) به عنوان ژنوتیپ های پایدار و ژنوتیپ های 7،8،16و21 به علت داشتن عملکرد بالا به عنوان ژنوتیپ های پایدار با عملکرد بالا شناخته شدند.</strong>
نخود زراعی,اثر متقابل ژنوتیپ × محیط,تجزیه پایداری,مدل AMMI و بای پلات
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12208.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12208_c137a7de2dd58390203a8f44058ccb81.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
شناسایی ارقام بومی گلابی در بخش های مرکزی و غربی استان کردستان
39
51
FA
علی اکبر
مظفری
استادیار گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان
mzfryru@yahoo.com
<strong>غرب ایران </strong><strong>بر اساس نظریه پژوهشگران</strong><strong> بخشی از مرکز پیدایش گلابی است و با توجه به وضعیت توپوگرافی و شرایط جغرافیایی استان کردستان، پوشش گیاهی از تنوع ویژهای برخوردار است. گلابی</strong><strong></strong><strong>های بومی در این استان همانند انواع وحشی گلابی از تنوع ویژه</strong><strong></strong><strong>ای برخوردار </strong><strong>می</strong><strong>باشد. لذا شناسایی </strong><strong>ارقام</strong><strong> متنوع بومی تحت کشت امری ضروری به نظر میرسد. بر این اساس به منظور شناسایی ارقام بومی گلابی در بخشهای </strong><strong>مرکزی و غربی</strong><strong> استان کردستان بررسیهای لازم بعمل آمد. در این بررسیها با بکارگیری صفات فنوتیپی جهت شناسایی ارقام موجود، 58 صفت فنوتیپی مربوط به اندامهای مختلف گیاه (گل، میوه، برگ و شاخه) اندازهگیری شد. این اندازهگیریها از آغاز رشد تا خزان کامل برگ در دو سال متوالی و با میانگین20 داده برای هر صفت مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از میان 416 درخت بررسی شده 28 رقم مختلف مشخص شدند. پس از کد گذاری صفات غیرعددی همراه با صفات عددی که کمتر تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیرند، بررسیهای آماری(تجزیه علیت، همبستگی بین صفات و تجزیه کلاستر) با استفاده از برنامههای نرم افزاری </strong><strong>spss</strong><strong>و</strong><strong>NTYSIC2</strong><strong> انجام گرفت. تحلیل جدول و دندروگرام حاصله از تجزیه کلاستر، تعداد 28 رقم را مشخص و میزان قرابت و خویشاوندی آنها را نشان داد. با انجام تجزیه به مولفه های اصلی، مولفه اول 62/84% از کل واریانس متغیرهای اولیه را توجیه نمود. تجزیه به مولفههای اصلی تطابق نسبتا خوبی با تجزیه کلاستر داشت. همچنین مشاهدات ما در رابطه با بعضی از صفات فنوتیپی مانند تعداد گل و میوه در هر گلآذین با نتایج برخی از نویسندگان مغایرت داشت. </strong>
گلابی (Pyrus spp.),فنوتیپ,ارقام,شناسایی,استان کردستان
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12209.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12209_371728830296ccec2f7b252d0a98ddec.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
تعیین مناسبترین سطح کود نیتروژن در تاریخهای مختلف کاشت کلزا در خوزستان
53
63
FA
عبدالامیر
راهنما
استادیار پژوهشی و عضو هیئت علمی سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی
abam_rah@yahoo.com
علیرضا
جعفر نژادی
مربی پژوهشی و عضو هیئت علمی بخش تحقیقات آب و خاک
<strong>شرایط تناوب زراعی خوزستان سبب میشود کلزا </strong><strong>(<em>Brassica</em> <em>napus</em> L.)</strong><strong> عمدتاً در خارج از دامنه تاریخ کاشت توصیه شده کشت شود. باهدف بررسی امکان کاهش یا جبران خسارت ناشی از تاخیر در کاشت، این آزمایش طی دو سال زراعی 84- 1383 و 85 </strong><strong>–</strong><strong> 1384 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شاوور در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی به روش کرت های یکبار خرد شده با چهار تاریخ کاشت 20/8 ، 30/8، 10/9 و 20/9 در کرت های اصلی و پنج سطح صفر، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار درکرت های فرعی در سه تکرار اجراء گردید. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد، که تأخیر در کاشت از 20/8 به 20/9 موجب کاهش تعداد خورجین (6/24 در بوته)، تعداد دانه در خورجین (1/3 عدد)، وزن هزار دانه (43/0گرم)، عملکرد دانه (8/1084 کیلوگرم در هکتار)، روغن دانه (6/5 درصد) و عملکرد روغن (1/539 کیلوگرم در هکتار) گردید. افزایش مصرف نیتروژن از صفر به 200 کیلوگرم در هکتار سبب گردید تا تعداد خورجین در بوته (3/55 عدد)، تعداد دانه در خورجین (1/2 عدد)، وزن هزار دانه (6/0 گرم)، عملکرد دانه (7/1965 کیلوگرم در هکتار)، روغن دانه (5/3 درصد) و عملکرد روغن (0/789 کیلوگرم در هکتار) بطور معنی داری افزایش یافت. بررسی اثرات متقابل نشان داد که در هر تاریخ کاشت، افزایش نیتروژن سبب بهبود معنی دار عملکرد و اجزای عملکرد گردید. با عنایت به عدم تفاوت معنی دار بین سطوح کودی 150 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در تاریخ کاشت 20/8 و 30/8 ، در اولویت اوّل کاشت کلزا در آبانماه با کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و در صورت الزام به کشت تأخیری در آذر ماه، کاربرد 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار توصیه میشود.</strong><br />
کلزا,تاریخ کاشت,کود نیتروژن
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12210.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12210_2da3b3a38b77523d5d364cf0b5b450fc.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
مطالعه پویایی جمعیت علف های هرز با اعمال مدیریت بقایای گیاهی و تقسیط کود نیتروژن در زراعت گیاه کلزا (.Brassica napus L)
65
79
FA
مریم
تهرانی
دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت- دانشگاه شهید چمران اهواز
tehrani_m1983@yahoo.com
امیر
آینه بند
استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات- دانشگاه شهید چمران اهواز
aynehband@scu,ac.ir
داریوش
نباتی احمدی
استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات- دانشگاه شهید چمران اهواز
<strong>به منظور بررسی روش های مدیریت بقایای گیاهی و تقسیط کود نیتروژن بر پویایی جمعیت علف های هرز، آزمایش دو ساله ای در طی سال های 86-1385 و 87-1386 (سال اول کشت گیاه گندم و سال دوم کشت گیاه کلزا) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش در قالب بلوک های کامل تصادفی بصورت کرت های یک بار خرد شده و در سه تکرار انجام گردید. تیمار اصلی شامل روش های مدیریت بقایای گیاهی در سه سطح شامل مخلوط کردن کامل بقایا، سوزاندن بقایا و حذف کامل بقایا بود. تیمار فرعی شامل روش تقسیط کود نیتروژن از طریق ترکیب نسبت های مختلف کود پایه و سرک نیتروژن در سه سطح (بر حسب درصد) که به ترتیب تحت عنوان تقسیط اول (%50+50)، تقسیط دوم (%75 +25) و تقسیط سوم (%25+50+25) اجرا شد. صفات مورد اندازه گیری شامل تعداد گونه، تراکم و وزن خشک کل علف های هرز، تراکم و وزن خشک علف های هرز باریک برگ و پهن برگ کلزا بودند. نتایج نشان داد اثر مخلوط کردن بقایای گیاهی بر کاهش پویایی علف های هرز بصورت معنی داری بهتر از دو سطح دیگر تیمار مدیریت بقایای گیاهی بود. همچنین روش تقسیط اول کود نیتروژن (%50 +50) نسبت به دو روش دیگر برتری معنی داری به لحاظ تأثیر بر کاهش پویایی علف های هرز داشت. بیشترین (4/19 بوته در مترمربع) تراکم کل علف های هرز در روش های سوزاندن بقایای گیاهی و روش سوم تقسیط کود نیتروژن و کمترین (1/5 بوته در مترمربع) تراکم کل علف های هرز مخلوط کردن بقایای گیاهی و روش اول تقسیط کود نیتروژن بود. بیشترین (8/153 گرم در مترمربع) و کمترین (2/43 گرم در مترمربع) وزن خشک کل علف های هرز نیز به ترتیب مربوط به روش های سوزاندن بقایای گیاهی و روش سوم تقسیط کود نیتروژن و مخلوط کردن بقایای گیاهی و روش اول تقسیط کود نیتروژن می باشد. در مجموع روش مخلوط کردن بقایای گیاهی و روش اول تقسیط کود نیتروژن (%50+50) در کاهش پویایی جمعیت علف های هرز بهتر از سایر روش ها بود.</strong>
مدیریت بقایای گیاهی,تقسیط کود نیتروژن,علف هرز,کلزا
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12211.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12211_fafd87a61f1a8b74d917c05795a94713.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
تولیدات گیاهی
2588-543X
2588-5979
32
1
2009
09
22
تأثیر کار برد اسید جیبرلیک بر خصوصیات رشد رویشی دانهال های کنار (Ziziphus spina-christi
81
88
FA
نوراله
معلمی
دانشیار گروه باغبانی دانشگاه شهید چمران اهواز
n.moallemi@scu.uc.ir
ماندانا
غلامیان
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد باغبانی دانشگاه شهید چمران اهواز
محمد
صدرزاده
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد باغبانی دانشگاه شهید چمران اهواز
<strong>استفاده از اسید جیبرلیک باعث تسریع در رشد رویشی گیاهان میشود. در این پژوهش وضعیت رشد رویشی دانهالهای یکساله کنار با کاربرد اسید جیبرلیک به صورت محلولپاشی با غلظتهای صفر (شاهد)، 250، 500 و 750 میلی گرم در لیتر مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار انجام شد و در نهایت صفات رویشی مانند طول میانگره، ارتفاع ساقه، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، سطح برگ و سطح ریشه اندازه گیری شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که اسید جیبرلیک با غلظت 750 میلی گرم در لیتر بیشترین تأثیر را بر روی طول میانگره و ارتفاع ساقه داشت و اختلاف آن با بقیه تیمارها و تیمار شاهد در سطح 1 درصد معنیدار بود. همچنین محلولپاشی با غلظتهای 500 و 750 میلی گرم در لیتر از نظر</strong><strong>سایر</strong><strong> صفات رویشی از قبیل سطح برگ، وزن تر و خشک برگ و ساقه دانهالها اختلاف معنیداری در سطح 5 درصد نسبت به شاهد نشان دادند. نتایج آزمایش نشان داد </strong><strong>که محلولپاشی اسید جیبرلیک تأثیر معنیداری بر هیچکدام از صفات مربوط به ریشه (سطح ریشه، وزن تر و خشک ریشه) نداشت.</strong>
اسید جیبرلیک,رشد رویشی,دانهال,کنار
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12212.html
https://plantproduction.scu.ac.ir/article_12212_4bb9db1b14a7866ffbcf4cb83834ed50.pdf